جدول جو
جدول جو

معنی حاجب اصفهانی - جستجوی لغت در جدول جو

حاجب اصفهانی(جِ)
اصفهانی (آقا جواد) شاعر ایرانی. او به هندوستان شد و به حکمران ایالت ’اود’ یمین الدوله نواب سعادتعلی خان بهادر پیوست و پس از ارتقاء بمدارجی عالی در آخر ترک و تجرد گزید و کسوت درویشان پوشید و در اصقاع هند بسیاحت پرداخت و در محلی نامعلوم در همین سیر آفاقی در گذشت و از گفته های اوست:
تا چرخ نالۀ دل رنجور میرود
این تیر را ببین چقدر دور میرود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حِ بِ اِ فَ)
سید ابوتراب. از سادات تبریزی ساکن عباس آباد اصفهان و معاصر بیگدلی بود و در زمان نادرشاه درگذشت. (الذریعه ج 9 ص 232 از روضهالصفا) (آتشکدۀ آذر ص 371) (روز روشن ص 166) (دانشمندان آذربایجان ص 122) :
زین پیش گردون در شیر من خون
میکرد و اکنون در باده ام آب.
(آتشکدۀ آذر ص 371)
لغت نامه دهخدا
(حَ بِ اِ فَ)
میرزا حبیب اصفهانی، معروف به حبیب افندی، معلم ادبیات فارسی در استانبول. وی کتابی به نام ’دستور سخن’ در دستور زبان فارسی نگاشت وآن را در استانبول به سال 1287 هجری قمری چاپ کرد و سپس مختصر آن را به سال 1308 هجری قمری در همان جا به نام ’دبستان پارسی’ طبع کرد. در دیباچۀ دبستان گوید:من بندۀ شرمنده حبیب اصفهانی پس از نوشتن دستور سخن و چاپ آن به اهتمام بندگان حسنعلی خان امیرنظام چون دیدم که نسخۀ آن مطول است خواستم... آن را مختصر کنم... و این محصول چند سال تعلیم خود را مسمی به اسم دبستان پارسی گردانیدم’. برون گوید: وی در پایان قرن نوزدهم میلادی در استانبول وفات یافته است و در میان گویندگان متأخر در هزل سرائی با عبید زاکان همسری بلکه بر وی تفوق داشته، در آخر عمر به استانبول رفت، و به عضویت انجمن معارف انتخاب گردید و در آنجا کتاب خط و خطاطان را به ترکی تألیف و به سال 1305 ه. ق. چاپ کرد. وی دیوان بسحاق اطعمه و نظام قاری را تصحیح و به سال 1303 هجری قمری در چاپ خانه ابوالضیاء در غلطۀ استانبول چاپ کرد و منتخب و کلیات عبید زاکان را با مقدمۀ فارسی خود و مقدمه ای به زبان فرانسه از مسیو فرته در استانبول در چاپ خانه ابوالضیاء توفیق به سال 1303 هجری قمری (1885م.) چاپ کرده است. رجوع به تاریخ ادبیات ایران بروان ج 3 ص 264 و 286 و 369 و الذریعه ج 7 ص 179 و ج 8 ص 160 و فهرست نمونۀ خطوط خوش کتاب خانه سلطنتی شود
لغت نامه دهخدا
(یِاِ فَ)
باباشاه. وی یکی از معروفترین و زبردست ترین استادان خط نستعلیق نیمۀ دوم قرن دهم هجری بود. از زمان سلطنت شاه طهماسب تا دورۀ شاه عباس اول صفوی در عراق و خراسان در کتابت نستعلیق استاد مسلم شناخته شده است. گویند هشت سال در خدمت میرعلی هروی تعلیم خط گرفته است و اگر بیش زنده می ماند، از میرعلی و سلطان علی کم نمی ماند، و مسلم اینکه در کتابت از میرعلی هروی دست کم نداشته، و از سلطان علی مشهدی بیش بوده است، و میرمعز کاشانی مذکور که خود از استادان این خط است، خط باباشاه را از هیچ یک از اساتید این فن فروتر ندانسته است. بااینکه باباشاه در نزد هنرشناسان و بزرگان عصر منزلتی بسزا داشته، غالباً به انزوا می گذرانیده ولی سفرهایی به عراق و خراسان کرده و مدتی در بغداد اقامت گزیده، و همانجا درگذشته است. باباشاه گاهی شعر می گفته و حالی تخلص میکرده، و نظم رساله ای در تعلیم خط نیز به وی نسبت داده اند. وفاتش را میرزا حبیب سال 1012 هجری قمری و صاحب گلستان هنر 996 ضبط کرده اند. نمونۀ خط وی به شمارۀ 38 در کتاب نمونۀ خطوط خوش کتاب خانه سلطنتی از روی نسخۀ کتاب نصایح الملوک که موجود در آن کتابخانه است آمده است
لغت نامه دهخدا
(فِ)
ابراهیم بن اورمه بن سیاوش بن فرّوخ اصفهانی، مکنی به ابواسحاق. مردی کثیرالحدیث بود و در بغداد وبصره افادت میکرد و در ایام ف تنه زنگیان بصره حیات داشت و بسال 291 هجری قمری درگذشت. ابوداود سلیمان بن اشعث سجستانی و اسماعیل بن احمد بن اسید، و محمد بن یحیی و جز ایشان از وی روایت کنند. (سمعانی ص 151 ب)
لغت نامه دهخدا
(سَ بِ اِ فَ)
سیدمحمد حسینی متخلص به سحاب (متوفی سال 1222 هجری قمری)، خلف صدق سیداحمد متخلص به هاتف. تذکرۀ رشحات سحاب بنام نامی او است و قریب بیست و پنجهزار بیت دارد. فن عروض و قوافی و شعر را پیش پدر فرا گرفت. در اواسط عمر بمکۀ معظمه و مدینۀ طیبه رفته است. غزلیات او به نظر فتحعلیشاه رسید و او را مجتهد الشعرا لقب دادند، رساله ای نیز بنام ’سحاب البکا’ در مراثی و جنگهای حضرت سیدالشهداء بنظم و نثر تألیف کرده است. از جمله غزلیات اوست:
دانی چه اثر داشت دعای سحر ما
این بود که نگذاشت بعالم اثر ما.
رجوع به مجمع الفصحا ج 2 ص 207 و فهرست سپهسالار ج 2 ص 604 شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ بِ اِ فَ)
صاحب آتشکده آرد: میرزا جعفر طباطبایی از طرف پدر اولاد سیدالمعالی میرزا محمد رفیع نایینی و از جانب مادر از احفاد خلیفۀ سلطانی بود. او به بیشتر کمالات موصوف و به حسن اخلاق معروف است و اکثر اوقات نگارنده بشرف صحبت وی مشرف است. راهب با اینکه بهمه فنون نظم آگاه است لیکن خود بترتیب دیوان خود نپرداخته و بعد از درگذشت نیز دیوان او گردآوری نشده و آنچه نگاشته میشود از همان است که نگارنده از خود وی شنیده است. سید مزبور بپاکی ذات و نیکی صفات محبوب القلوب خاص و عام بود و الحق جا داشت. این مصراع تاریخ درگذشت او (1166 هجری قمری) را میرساند که مشتاق اصفهانی گفته است: ’راهب صد حیف کز جهان رفت’. اشعار زیر ازوست:
صد لاله شکفت از گل ما
داغ تو نرفت از دل ما.
###
ز شمع بنانت فروغیست ناقص
ز حسن بیانت حدیثی است مبهم
کف عالم افروز موسی عمران
دم زندگی بخش عیسی مریم.
###
تغافل عاشق بیتاب را بیتاب تر سازد
بفریاد آورد خاموشی یوسف زلیخا را.
###
هر که او را بسر تربت ما می آرد
دستۀ گل بسر خاک شهیدی برده ست.
###
فراقت کاش هردم کار بر من سخت تر گیرد
که تا هرکس مرا بیند دل از مهر تو برگیرد.
###
خوشافراغت مرغی که آشیان دارد
بگلشنی که نه گلچین نه باغبان دارد.
###
آسوده خاطران چمن را چه آگهی
از ناله ای که مرغ گرفتار میکند.
###
تا دام بهر صید به صحرا فکنده اند
بال کبوتران حرم را بریده اند.
###
تو هم بر خود ببال ای گل که چون من بلبلی داری
اگر لیلی بمجنون نازد و شیرین بفرهادش.
###
گذارش نیفتاده بر لاله زاری
که افتد بفکر دل داغداری
ازین باغ دارم چو شاخ شکسته
خزانی که از پی ندارد بهاری.
###
دلی بستم به آن عهدی که بستی
در آخر هر دو را با هم شکستی.
###
راهب خم باده پیر دیری بوده ست
پیمانه حریف گرم سیری بوده ست
این مشت گلی که گشته خشت سرخم
میخواره و عاقبت بخیری بوده ست.
###
راهب بمن آن ستیزه جو یار نشد
وز نالۀ من دلش خبر دار نشد
آمد بسر رحم پس ازمردن من
تا دیده نخفت، بخت بیدار نشد.
(از آتشکدۀ آذر چ بمبئی ص 373).
و رجوع به الذریعه ج 9 بخش دوم و تذکرۀ حسینی ص 136 و تذکرۀ غنی ص 55 و بهترین اشعار تألیف پژمان ص 142 و ریاض الجنه، نسخۀ خطی متعلق به کتاب خانه آقای سلطان القراء و تذکرهالمعاصرین ص 118 و نتایج الافکار ص 280 و راهب نایینی در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(تِ اِ فَ)
محمد بن صفی الدین ابی الفرج محمد بن نفیس الدین ابی الرجاء حامد بن محمد بن عبدالله بن علی بن محمود اصفهانی مکنی به ابوعبدالله و ملقب به کاتب و معروف به کاتب اصفهانی و عماد کاتب و ابن اخی العزیز. از اکابر فقها و ادبای شافعیۀ اواخر قرن ششم هجرت که در سال پانصد و نوزدهم هجرت در اصفهان تولد یافته و در بغداد نشو و نما کرده و در مدرسه نظامیۀ آنجا فقه و حدیث و ادبیات را فراگرفته، پس به بلاد متفرقه مسافرتها کرده و عاقبت در شام به وزارت صلاح الدین ایوبی نایل گردیده تا در روز دوشنبۀ اول رمضان سال پانصد و نود و هفتم هجرت در دمشق درگذشته و در مقابر صوفیه مدفون شد، و از تألیفات او است:
1 -البرق الشامی در تاریخ و هفت مجلد است.
2- خریدهالقصرو جریده اهل العصر که مشهور است و شامل شرح حال و آثار بعضی از ادبا و شعرای قرن ششم هجرت میباشد.
3- دیوان دوبیت (رباعی) که کوچک است.
4- دیوان الرسائل.
5- دیوان شعر که چهار مجلد است.
6- زبدهالنصره و نخبهالعصره که ملخص کتاب نصرهالفتره مذکور در ذیل است و در پاریس و لیدن چاپ شده.
7- العتبی و العقبی که عتبی الزمان نیز گویند.
8 -الفتح القسی فی الفتح القدسی که در مصر و لیدن چاپ شده و این کتاب را بعد از تألیف بنظر قاضی فاضل رسانده و او نیز به تبدیل نام اصلی آن کتاب (القدح القسی فی الفتح القدسی) که خود عمادالدین بدان موسومش داشته بوده امر کرد که به همین اسم فتح القسی اش مسمی دارد.
9- القدح القسی که مذکور شده.
10- نحلهالرحله.
11- نصرهالفتره و عصرهالقطره در تاریخ سلجوقیان و وزراء و اکابر آن دولت و ظهور ترک بوده کتاب زبدهالنصره مذکور فوق نیزملخص همین کتاب است، و از اشعار عمادالدین است:
اقنع ولاتطمع فان الغنی
کماله فی عزه النفس
فانه ینقص بدرالدجی
لاخده الضوء من الشمس
(ریحانه الادب ج 3 ص 330 و صص 128-129)
لغت نامه دهخدا
(غِ بِ اِ فَ)
ابوالقاسم حسین بن محمد بن مفضل بن محمد معروف به راغب اصفهانی، از استادان لغت و عربی و حدیث و شعر و نویسندگی و اخلاق و حکمت و کلام میباشد که امام فخر رازی در اساس التقدیس او را با غزالی برابر دانسته و یکی از ائمۀ اهل سنت شمرده است و مطلب اخیر خیلی مهم است زیرا که او بزعم برخی شیعه و معتزلی بوده است. تاریخ مرگ وی بنا بنوشتۀ فرهنگ نویسان 502 هجری قمری است ولی صاحب هدایه العارفین 500 نوشته است. راغب را مؤلفات مهمی است از آنجمله است: 1- تفسیر قرآن کریم که موفق بتکمیل آن نشده است، و بیضاوی در تفسیر خود از آن استفاده کرده است. 2- تفصیل النشأتین و تحصیل السعادتین. 3- الذریعه الی مکارم الشریعه، در تصوف. 4-محاضرات الادباء و محاورات الشعراء و البلغاء. 5- المفردات فی هزیب القرآن، شامل لغات قرآن. 6- مقدمه التفسیر. (از معجم المطبوعات). صاحب روضات الجنات مصنفات دیگری نیز برای او ذکر کرده است مانند: افانین البلاغه، تحقیق البیان فی تأویل القرآن، ایمان و کفر. (از روضات الجنات ص 249). او راست: دره التأویل فی متشابه التنزیل. (یادداشت مؤلف). از اشعار اوست:
ز صد هزار محمد که در جهان آید
یکی بمنزلۀ جاه مصطفی نشود
و گرچه عرصۀ عالم پر از علی گردد
یکی بعلم و سخاوت چو مرتضی نشود
جهان اگر چه ز موسی و چوب خالی نیست
یکی کلیم نگردد یکی عصا نشود.
(از روضات الجنات).
و نیز رجوع به جهانگشای جوینی ص 805 و الاعلام زرکلی چ 2 ج 3 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 و ترجمه محاسن اصفهان و صیقل الفهم و مجمل التواریخ و القصص ص 41 فهرست فیه مافیه و تاریخ ادبیات دکترصفا ج 1 ص 146 و 266 و تتمۀ صوان ج 2 ص 105 و ریحانهالادب ج 1 و هدایه العارفین ص 311 شود
از مشاهیر علمای عامه. کتاب احتجاج القرآن از تألیفات اوست. وی در 399 هجری قمری درگذشت. نام و مشخصات دیگرش معلوم نشد و محتمل است که راغب نام او باشد. (از ریحانه الادب و قاموس الاعلام ترکی ج 3). چون در مآخذ دیگر دیده نشد گمان میرود که وی همان حسین بن محمد بن مفضل باشد
لغت نامه دهخدا
(اِ فَ)
ابوالقاسم حسین بن محمد (بن مفضل) بن محمد، معروف به راغب اصفهانی (متوفای 502هجری قمری) که سیوطی وی را مفضل بن محمد راغب اصفهانی نامیده است، از لغویان و ادیبان و محدثان بود و در اخلاق و حکمت و کلام و تفسیر نیز دست داشت. او راست: تفصیل النشأتین و تحصیل السعادتین (در نوادر). الذریعه الی مکارم الشریعه (در تصوف). محاضرات الادباء و محاورات الشعراء و البلغاء. مفردات فی غریب القرآن (لغت). مقدمهالتفسیر (تفسیر قرآن کریم). و رجوع به راغب و حسین و معجم المطبوعات و تاریخ گزیده ص 806 شود
لغت نامه دهخدا
(یِ بِ اِ فَ)
محمد رضا، متخلص به نایب. از شاعران قرن دوازدهم و معاصر با شیخ محمدعلی حزین لاهیجی است. او راست:
ناله پنداشت که در سینۀ ما جاتنگ است
رفت و برگشت سرآسیمه که دنیا تنگ است.
رجوع به قاموس الاعلام ج 6 و ریحانه الادب ج 4 ص 161 و تذکرۀ صبح گلشن ص 503 شود
لغت نامه دهخدا
(حُجْ جَ تِ اِ فَ)
در تذکرۀ روز روشن شعر او آمده و گویامقصود وی ناصرخسرو علوی باشد. (الذریعه ج 9 ص 233)
لغت نامه دهخدا